سی سالگی

ساخت وبلاگ
عشق شکلاتی دلم یک فنجان آرامش...یک عدد عشق شکلاتی میخواهد...که در سرمای زمستان بی رحم...دستانم را دورش حلقه کنم...از آرامشش ذره ذره بنوشم و گرم شوم...شیرینی عشقی که نوشیدن آرامش را برایم لذت بخش تر و مزه دوست داشتن را تداعی میکند...اما...چیزی که در دستانم دارم یک فنجان پر از تنهایی ست...که جرعه جرعه تلخی اش را نوش جان میکنم..کاش وسط دلتنگی هایم بیایی...دستانم را بگیری و با خود ببری در دنج ترین کافه این شهر....تا در کنار هم...یک فنجان آرامش...و عشقی شکلاتی را نوش جان کنیم..."مهرنور" نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۹/۲۲ساعت 0:24 توسط فاطمه مهرنور| | سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 102 تاريخ : جمعه 24 آذر 1396 ساعت: 4:41

- به چند تا قطعه سنگ نیاز دارم؟
+ برای چی؟
- میخوام هر موقع دلم تنگ شد یه دونه از سنگارو بذارم جای دلم...
+ چرا!؟
- اینطوری بهتره...🙃

"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

امشب آسمان هم از شوق دیدنت بارید...اما من...زیر نقاب غرورم پنهان شده بودم...تا مباد بفهمی از دیدن رخسارت دلم لرزید... "مهرنور" سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

ای کاش هزگز ندیده بودمت...
میدانی...
با دیدنت تمام معادلات زندگی ام را درهم ریخته ای...
اما تو نمی دانی...

"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

 

کمی جا مانده ام در این جاده هولناک عشق...
انگار همانند آدم،با چیدن سیبی از درخت
احساس از بهشت رانده شده ام...
بهشتی از جنس دوستت دارم های پاییزی...
که زیر نم نم بارانش دلچسب ترین حال دنیا بود...
افسوس به زمین خورده ام...
زمینی که بویی از بهشت و پاییزش نبرده...
جنهمی بیش نیست این کره گرد و آلوده ی بی مصرف...

"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 114 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

از دور دیدمش...
انگار مرا ندید...
دلم ریخت..
طوری ک هیچ جور نمیشود جمعش کرد...

"مهرنور"

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 112 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

مگه میشه این همه زیبایی پاییزو ببینی عاشق نشی...فصلی که پر از احساسه...اما ما آدما برچسب دلگیری بهش میزنیم...بی انصافیه که چشماتو رو این همه زیبایی و احساس ببندی....و محکومش کنی به تنهایی... "مهرنور" سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

آه از این شب های بلند...
ک تا خود استخوان رسوخ می کند...
انتظار انتظار انتظار
مدام روی ی کلمه می ایستد دوباره می نویسد...
مسخرس..
این چرخش های متولی و باز رسیدن من ب حس گس تنهایی...
انتظار انتظار انتظار
اما دریغ از خبری از سوی تو...
و من باز انتظار را می نویسم...
مسخرس..
تکرار این کلمه بیهوده...
"فاطمه مهرنور"

"مریم یزدی زاده"

پ.ن:وقتی دو تا نویسنده بشینن باهم درد و دل کنن اخرش میشه این... یه متن ادبی ترکیبی از نوشته های من و خانم یزدی زاده دوست مهربونم...❤

سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16

#حبیب:تو هر روز پشت پنجره کافه...فکر کردی؟!...حواسم هست،زیر چشمی میبینمت...صبر میکنی...قهوه ام که تمام شد میروی...بارها دیوده ام بیرون...باد بوده...باران بوده...پسرک واکسی هر بار از ته دل می خندد...#مهرنور:دگر حتی پسرک واکسی هم به دل خوشی های من دهن کجی می کند...او چه میداند با خیال تو به سر بردن چه لذتی دارد...بگذار گمان کند من مجنونی بیش نیستم...من هر روز برای دیدنت به کافه خواهم آمد...تو هم بیا...بیا تا ثابت کنم آن کسی که برایش هراسان از کافه میروم بیرون خود تو هستی...نه خیال واهی من...#حبیب:چه کیفی دارد پسرک واکسی هراسان تر از من بیاید داخل داد بزند:آمد...آمد...و من پاهایم بلرزد اشک که هیچ از هق هقم نپرس...دستهایم را باز کنم و در ناب ترین لحظه خلقت به دادم برسی در آغوشم آرام بگیری.چه شده؟!...باز قهوه ام ریخت...باز همه میخندند...باز رویای همیشه....#مهرنور:من هر روزم را با رویای آمدنت میگذرانم...دگر پسرک واکسی هم دلش به حاله منه خوش خیال میسوزد...بیا و نگذار اهالی این کافه به تنهایی من بخندند... "فاطمه مهرنور" "حبیب"پ.ن:بداهه از من و اقای حبیب که ایشون متن رو شروع کردن و من ادامه متنشون رو نوشتم و ایشون ادامه متن من رو و من متن رو به اتمام رسوندم سی سالگی...
ما را در سایت سی سالگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : f75mehrnoor بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:16